همسایه خوب، ساختنی است نه یافتنی. 
 

وَ إِکْرَامُهُ شَاهِداً

(و در هنگام حضور او را گرامیش دارد)
حفظ احترام انسان، امری است که بر هر فردی لازم است. آنچه باید در روابط میان افراد حاکم باشد، احترام و تکریم یکدیگر است. انسان ها اگر مورد تکریم قرار بگیرند، کرامت می یابند.
درست آن است که انسان در روابط نزدیک با دیگران بیشتر توجه به این امر داشته باشد. عدم احترام به همسایه می تواند آرامش روان را مورد هدف قرار دهد. اگر اصل احترام و تکریم میان ایشان حاکم باشد، هر کدام برای داشتن محیط آرام برای دیگری تلاش می کند.

دیگر دغدغه هر کدام یک از همسایگان این است که این احترام حفظ شود، خدشه دار نشود. ارتباطات کلامی ابتدایی ترین راه احترام همسایه می باشد.

سلام اولین راه ارتباط کلامی میان همسایگان است که می تواند نشانه ای بر احترام و اکرام به یکدیگر باشد. در روایات از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، نقل شده است که سلام عامل افزایش دوستی و محبت دانسته شده است.[1] از همین روی،  در اسلام به سلام کردن بسیار سفارش شده‌ است و آن را امر مستحبی دانسته اند که از طرف خداوند متعال دارای پاداش بسیار است. در روایتی دیگر از امام حسین (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «سلام کردن هفتاد ثواب دارد که شصت و نه بخش آن از سلام ‏کننده است و یک بخش آن براى جواب دهنده»[2]علت آن است که سلام کردن مستحب است، ولی پاسخ آن واجب است. همچنین فرمودند: «بخیل کسى است که از سلام کردن دریغ مى‏کند».[3]

 با درک درست این روایات می توان فهمید ارتباط کلامی میان افراد از دیدگاه اسلام، بسیار مهم شمرده می شود، چرا که این امر نشان دهنده احترام و اکرام میان افراد جامعه مومنین است و نتیجه آن سلامت روان افرادی است که در این جامعه ها زندگی می کنند.
 

وَ نُصْرَتُهُ إِذَا کَانَ مَظْلُوماً

(و در هنگامی که به او ظلمی می شود، یاریش دهد)
در متون اسلامی، ظلم، یکی از رذایل اخلاقی و زشت شمرده شده است. ظلم در لغت به معنای قرار دادن یک شیء در غیر جای خود، ستم، ستم کردن و بی‌داد آمده است.[4] در روایات بیان شده از اهل بیت (علیهم السلام) هر جا سخن از ظلم به میان آمده، برای آن عذابی شدید بیان شده است که نشان از آن دارد که ظلم در نزد خدای متعال، گناهی بس بزرگ شمرده می شود.پس می توان گفت واژه ظلم، مذمت و عقوبت را به همراه خود دارد.

در سخنی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) آمده است: «پست‌ترین و ذلیل‌ترین خلق در نزد خدا کسی است که امر مسلمانان در دست او باشد و میان ایشان به راستی رفتار نکند.»[5]
در حدیثی دیگر فرمودند: «هر کس از انتقام و مکافات اعمال خود بترسد، البته از ظلم و جور کردن باز می‌ایستد.» [6]

امام سجاد (علیه‌السلام) هنگام وفات به فرزند خود امام محمد باقر(علیه‌السلام) فرمود که: «زنهار، ای فرزند! که ظلم کنی بر کسی که دادرسی به غیر از خدا نداشته باشد. زیرا که او کسی دیگر را ندارد و دو دست به درگاه مالک الملوک بر می‌دارد و منتقم حقیقی را بر سر انتقام می‌آورد.»[7] 

در روایات بیان شده است که ظلم، سبب از بین رفتن نعمت ها می شود. حضرت امیرالمومنین علی(علیه‌السلام)در این باره می‌فرماید: «به سبب ظلم، نعمتها زایل می‌گردد و به نکبت مبدّل می‌شود.»[8]

ظلم در مورد هر کس که باشد، زشت و ناپسند می باشد. ظلم به خود، همسر، فرزندان، همسایگان، افراد دیگر جامعه می توانند همه از مصادیق ظلم بوده و مذموم در نگاه دین. از همین روی انسان مومن باید به درستی مصادیق ظلم را در مورد هر یک از موارد نام برده شده، بشناسد تا در مقام ظلم به دیگران قرار نگیرد.

ظلم در مورد همسایه می تواند مصادیق زیادی داشته باشد. از جمله این موارد به سروصدا کردن بیش از اندازه، عدم توجه به محدوده خانه خود، استفاده نادرست از بخش های مشترک میان همسایگان (مانند پارکینگ، وسایل بازی بچه ها و...)، ریختن زباله در کوچه و خیابان، پارک نامناسب ماشین در کوچه یا فضای مجتمع، کثیف کردن محیط و ... اشاره کرد.

اگر می خواهید دیگران به حق ما احترام بگذارند، باید خودمان از ظلم کردن دوری کنیم تا مورد ظلم دیگری قرار نگیریم. این مقدمه ای برای توضیح بیان امام سجاد (علیه السلام) در این فراز بود.

امام سجاد (علیه السلام) در اینجا بیان می دارند که اگر فردی به همسایه شما ظلم  کرد، باید به یاری او بشتابی. با مقدمه ای که گذشت از فحوای کلام امام (علیه السلام) می توان فهمید که انسان خود نباید به همسایه خویش، ظلم و ستم روا دارد.
 
 

وَ لَا تَتَبَّعْ لَهُ عَوْرَةً

(و به جستجوی عیب های او نپردازی)
«عیب» در لغت به معنی کمبود در ذات چیزی یا صفتش می‌باشد و در مقابل آن صحت و سلامتی است.
[9]
 یکی از صفاتی که در اسلام مورد مذمت و نکوهش قرار دارد عیب جویی است که ریشه در عداوت، حسد، طغیان قوه شهوت[10] و بدگمانی[11] دارد.

در قران کریم، سوره همزه به صراحت «عیب جویی» مورد مذمت قرار گرفته است. در قرآن کریم آمده است «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، الَّذی جَمَعَ مالاً وَعَدَدَّه؛[12] وای بر هر عیب‌جوی مسخره‌کننده‌ای. همان کسی که مال فراوانی جمع‌آوری و شماره‌کرده آنکه مشروع و نامشروع را حساب کند.»

«هُمَزَه» از مادۀ «هَمْز» در اصل به معنی شکستن است و از آنجایی که افراد عیب‌جو و غیبت کنند، شخصیت دیگران را در هم می‌شکنند به آنها «هُمَزَه» اطلاق شده است. «لُمَزَه» نیز به معنی غیبت‌کردن و عیب‌جویی نمودن است.

اما یکی از صفت های بسیار خوبی که در مقابل عیب جویی وجود دارد، عیب پوشی است که انتظار می رود مومنین در ارتباط با دیگران این گونه برخورد کنند. در فضیلت و شرافت آن همین بس که یکی از اوصاف خدای سبحان است.[13]

همسایگان به خاطر ارتباط نزدیکی که با هم دارند (نزدیکی مکانی)، از خوبی ها و بدی های هم بیشتر باخبر هستند. به همین خاطر وقتی می خواهند در مورد فردی تحقیق کنند، از همسایه های او پرس و جو می کنند.

انسان باید این را بداند، هر کس اسراری در زندگی خود دارد که دوست ندارد دیگران از آن اسرار باخبر شوند مگر اینکه حفظ این اسرار باعث آسیب رسانی به جامعه باشد که در این صورت افشای آن اشکالی ندارد.

پس اگر می خواهیم محیطی که در آن زندگی می کنیم، یک محیط آرام باشد، باید از کارهایی که دوست نداریم دیگران در قبال ما انجام دهند، ما خود نیز دوری کنیم. اگر دوست نداریم کسی در مورد ما تجسس کند و عیب های ما را بیان کند، باید از تجسس در زندگی دیگران و عیب جویی ایشان دوری کنیم. بیاییم از خدا ستارالعیوب بودن را بیاموزیم.

پی نوشت:
[1] . قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله): «طَلَاقَةُ الْوَجْهِ بِالْبِشْرِ وَ الْعَطِیَّةِ وَ فِعْلُ الْبِرِّ وَ بَذْلُ التَّحِیَّةِ دَاعٍ إِلَى مَحَبَّةِ الْبَرِیَّةِ.» (مستدرک‏الوسائل، ج 8، ص 454)
[2] .تحف العقول، ترجمه جعفرى، ص 229.
[3] . همان، ص 229.
[4] . احمد سیاح، فرهنگ جامع، تهران: کتابفروشی اسلام، ۱۳۳۰ه.ش، ج۳، ص۵۵.
[5] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۲.
[6] . محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۳۱. 
[7] . محمدباقر مجلسی، پیشین، ص۳۰۸ .
[8] . عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۸۱۹. 
[9] . حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، اول، ج۸، ص۲۷۰.
[10] . حسین حقانی زنجانی،  پژوهشی در ارزش‌های اخلاقی، تهران: دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۳، اول، ص۱۱۷؛ مهدی نراقی، علم اخلاق اسلامی، (جامع السعادات) ترجمه جلال الدین مجتبوی، تهران: نشر حکمت، ۱۳۶۶، ج 2، ص۳۶۳.
[11] . حسین حقانی زنجانی،  پیشین، ص۱۲۹.
[12] . سوره همزه ، آیه۱-۲.
[13] . مهدی نراقی، پیشین، ص۳۶۰.